اخیراً به فیلمهایی که شخصیت اصلیشان نویسنده است، علاقهمند شدهام. جدیدترین فیلمی که در این رابطه دیدم، فیلمی با عنوان «Blank» یا «خالی» است که در ایران به اسم «نانوشته» هم شناخته میشود. داستان فیلم دربارهی نویسندهای به نام «کلر» است که دچار انسداد نویسندگی شده؛ ناشر و کارگزارش به او فشار میآورند که کتاب را بنویسد، اما او حتا یک کلمه هم نمیتواند بنویسد. برای کلر یک دعوتنامه ارسال شده که به محلی به نام «خلوتگاه» بیاید تا در عرض یک ماه بتواند کتابش را بنویسد. کلر از سر ناچاری قبول میکند و به خلوتگاه میرود.
خلوتگاه مکانی است دورافتاده در دل یک جنگل. کلر با یک ربات دستیار و یک هوش مصنوعی (که بهصورت تصویر یک مرد ظاهر میشود) در اقامتگاه تنهاست. ربات دستیار تمام کارهای اقامتگاه را انجام میدهد و اگر کلر بخواهد، در نوشتن کتاب به او کمک میکند. نکتهی جالب اینجاست با اینکه داستان در آینده و در دنیایی پیشرفته اتفاق میافتد، کلر با ماشین تحریر مینویسد. او هر روز بیدار میشود، در جنگل میدود و سپس پشت ماشین تحریر مینشیند تا بنویسد، اما باز هم اتفاقی نمیافتد. هوش مصنوعی به او پیشنهاد میکند از وسیلهی کوچک محرک نوشتن که روی شقیقه قرار میگیرد، استفاده کند. اما جز صحنههای تکهتکه که بعداً مشخص میشود بخشی از خاطرات کلر هستند، عایدی دیگری ندارد.
یک روز بدافزاری کل سیستم را آلوده میکند. ربات و هوش مصنوعی دچار اختلال میشوند. در اقامتگاه قفل میشود و ربات به کلر میگوید تا زمانی که کتابش را تمام نکرده، نمیتواند از آنجا خارج شود. کلر در خلوتگاه گیر افتاده، ذخیرهی غذایی رو به اتمام است و کسی نیست که بتواند از او کمک بخواهد. آیا کلر موفق میشود خود را از این مخمصه نجات دهد؟
نکتهای که در این فیلم توجهم را جلب کرد، اشاره به ضربالاجل بود. بسیاری از ما برای به پایان رساندن پروژههای نوشتاریمان ضربالاجل تعیین میکنیم. مثلاً با خودمان میگوییم : «تا یک ماه دیگر کتابم را تمام میکنم.» اما چقدر به آن پایبندیم؟ ما میدانیم که اگر کتاب را هم تمام نکنیم اتفاقی نمیافتد، اما چنانچه موضوع مرگ و زندگی در میان باشد چه؟ آیا باز هم تعلل میکنیم؟ به نظرم آنچه باعث کارآیی ضربالاجل میشود تعیین آن نیست، بلکه همراهی آن با یک اجبار بیرونی است که ما را وادار به انجام کار میکند.
و موضوع جذاب دیگر در این فیلم، اشاره به خاطرههاست. شاید وقتی چیزی به ذهنمان نمیرسد، یکی از بهترین روشها رجوع به خاطرات باشد. هیچکس نیست که بگوید خاطرهای ندارد. وقتی چیزی برای نوشتن نداریم، بازگشت به خاطرهها و نوشتن از آنها بهترین گزینه است. جالب است بدانید حتا اگر این خاطرهها تلخ و دردناک باشند، نوشتن از آنها میتواند از بار منفیشان بکاهد و حس بهتری به شما ببخشد. فیلم «خالی» شاهکار نیست و حتا تکرار موجود در آن میتواند تاحدی برای بیننده آزاردهنده باشد، اما برای نویسندهای که به دنبال یادگیری است، نکات آموزشی ارزشمندی دارد.
دیدگاه خود را بنویسید