□ از دیشب عطسه و آبریزش بینی هم به علائمم اضافه شده. این بار حدسم درست بود. کمردرد به‌خاطر ابتلا به سرماخوردگی بود. کمی خیالم راحت شد. نگران بودم نکند اتفاق بدی داخل بدنم افتاده باشد. خیلی خواب‌آلود هستم، ولی آن‌قدر نیست که نتوانم بنویسم؛ خدا را شکر.


□ امروز فصل دوم کتاب رؤیای نوشتن را ویرایش کردم. به نظرم خوب شده، اما هنوز هم فکر می‌کنم شاید شروعش باید جذاب‌تر باشد. این فکر می‌کنم هم مسئله‌ای شده برای خودش. استاد ویرایشم می‌گوید نباید فکر کردن را در معنای تصور کردن و گمان کردن به کار برد. شاید درست بگوید، ولی این معنی خیلی جا افتاده و پرهیز از آن دشوار است. به گمانم یک شروع خوب، اگر تمام ماجرا نباشد، نیمی از آن حتماً هست. شروع است که خواننده را جذب می‌کند، پس باید بیشتر به آن توجه شود.


□ خواندن کتاب در قفل‌شده را تمام کردم. اعتراف می‌کنم تا آخر کتاب، نتوانستم حدس بزنم ماجرا چیست. حدس‌هایم همه غلط از آب درآمدند و نتوانستم به‌درستی قاتل را شناسایی کنم. به نظرم نویسنده موفق عمل کرده است. جذابیت یک اثر معمایی در رازآلود بودن آن است. وقتی خواننده در انتهای کتاب غافل‌گیر شود، احساس رضایت می‌کند. کتاب ترجمه‌ی روانی هم دارد، پس اگر به این نوع آثار علاقه‌مندید، این کتاب را از دست ندهید.


□ استاد کلانتری همیشه می‌گوید، اگر یکی از جمله‌هایی که می‌نویسیم رستگار شود، موفق عمل کرده‌ایم. به نظرم دیروز این اتفاق افتاد. از بین تمام جمله‌هایی که نوشتم، جمله‌ی زیر رستگار شد:


 خیاط آن‌قدر چشم به در دوخت که همه‌ی گره‌هایش کور شد.

□ تصمیم گرفتم دست‌کم یک روز درمیان کاریکلماتور بنویسم و در اینستاگرام، منتشر کنم. قبلاً به مدت یک سال این کار را انجام دادم و نتیجه‌ی خوبی هم گرفتم. من نوشتن کاریکلماتور را دوست دارم و تا حدی هم در آن خوبم، پس نباید از آن دور شوم.


□ امروز سایت اصلی‌ام تا این لحظه، ۱۰۰۰ بازدیدکننده داشته است. نمی‌دانم این‌ آمار افراد واقعی است یا ربات‌های گوگل. من از سئو سر در نمی‌آورم، اما به نظرم گزینه‌ی دوم درست است. اما به هر حال ديدن عدد هزار، شادی‌آفرین است.


□ مدتی‌ست می‌بینم یک انتشاراتی برای نویسندگانش کارت نویسندگی چاپ می‌کند. همه‌ی این نویسندگان هم بلااستثنا تصویر کارتشان را منتشر می‌کنند. این کار چه فایده‌ای دارد؟ یعنی اگر کسی کارت نویسندگی داشت، نویسنده است؟ و افراد بدون کارت نویسندگی، نویسنده نیستند؟ شاید هم فقط افرادی که با این انتشارات کار می‌کنند نویسنده هستند. نظر شما چیست؟