میترسی. از صفحهی سفید میهراسی. خالی بودنش میترساندت. وحشتزده به آن خیره میشوی. دستهایت میلرزند و قلبت به تپش میافتد. یاد فیلمهای وسترن قدیمی میافتی. خودت را یکی از همان کابویهای در حال دوئل میبینی. دوئل با صفحهی سفید. صفحه را برانداز میکنی، دورش میچرخی، فرصت فکر کردن نداری. در دوئل، کسی برنده است که زودتر شلیک کند. دستت را به سمت اسلحهات میبری و به صفحهی سفید شلیک میکنی. تو این دوئل را میبَری. تو و اسلحهات: قلم.
صفحهی سفید برای بیشتر نویسندهها ترسناک است. اینکه نمیدانند چطور بیاغازند و چگونه این صفحه را پُر کنند. این ترس طبیعی است، اما نباید از آن بترسیم. اولین گام همیشه سختترین گام است، اما وقتی شروع کنی نوشته خودش را پیش میبَرَد. نباید فکر کنی، باید قلم را روی کاغذ بگذاری و هرچه در زمان به ذهنت میرسد، مکتوب کنی. نگران نباش. گرم که شدی، ترست هم میریزد. تو این دوئل را میبری.
وقتی قلم را روی کاغذ قرار میدهی یا انگشتانت را روی کیبورد میگذاری و بدون فکر کردن شروع به نوشتن میکنی، داری آزادنویسی میکنی. برای آزادنویسی نیاز به ایدهی از پیش تعیینشده نداری؛ فقط هر چیزی را که به ذهنت میرسد، با نهایت سرعت بنویس و دستت را از روی کاغذ یا کیبورد برندار. برای اینکه بیشتر با آزاادنویسی آشنا شوی، روی لینک زیر کلیک کن:
دیدگاههای بازدیدکنندگان
حسین جعفری
سلام
195 روز پیش ارسال پاسختشبیه بجایی و تاثیرگذاری بود.
من ناخوداکاه بیاد یکی از درسهای متمم افتادم. در تمرین ترس از بوم(کاغذ) سفید نوشته ونسان ونگوگ، میخوانیم :
""" کسی که میخواهد فعالیت کند، نباید از اینکه گاهی اشتباه کند، بترسد. نباید از اینکه گاهی لغزش داشته باشد بترسد.
خیلی از انسانها فکر میکنند، برای اینکه انسان خوبی باشند، باید دقت کنند که به هیچ کس هیچ آسیبی نرسانند.
این یک دروغ است. هیچ کاری نکردن و هیچ اشتباهی نکردن، توقف است. ایستادن است. متوسط ماندن است. میانمایگی است.
هر وقت یک بوم خالی می بینی که به شکل احمقانه ای به تو خیره شده و نگاهت میکند، با قلم و رنگ بر گوشش بکوب تا از خواب برخیزد.
نمی دانی که نگاه خیره ی بوم خالی به هنرمند، چقدر فلج کننده است. انگار به تو میگوید: تو هیچ کاری نمیتوانی بکنی!
تاثیرگذاری نگاه خیره ی بوم خالی، گاهی چنان است که نقاشان را به احمق هایی ترسو تبدیل میکند.
نقاشان زیادی را می شناسم که از بوم خالی میترسند و نمیدانند که این بوم خالی است که از یک نقاش پرشور، بر خود می لرزد.
زندگی هم برای اکثر ما چنین چیزی است. یک بوم خالی. بی معنی. چیزی که نگاه خیره اش، انگیزه و روحیه را از تو میگیرد.
اما مهم نیست که زندگی چگونه به نظر می آید، از نگاه سرد و بی روح آن نباید ترسید.""
پاینده باشید
میترا جاجرمی
درود. چه جالب. ندیده بودم این متنو. ممنون که به اشتراک گذاشتید. برقرار باشید.
195 روز پیش ارسال پاسخ