☆از صبح تا حالا هیچ‌کاری نکرده‌ام. فقط درد کشیدم. دوش گرفتم و دیگر هیچ. سردرد و کمردرد امانم را بریده. پلک‌هایم پف کرده‌ و سنگینی می‌کنند. نترسید. دم مرگ نیستم. هر ماه چند روزی همین بساط را دارم. هر روش و مکملی هم که در دنیا وجود داشته، امتحان کرده‌ام. فایده‌ای ندارد. باید با آن ساخت. تنها کار مفیدی که امروز انجام دادم، شرکت در وبینار نوشتیار بود. گرچه پرسش‌ها معمولاً تکراری است و نکته‌ی جدیدی ندارد، اما روش برخورد طنازانه‌ی استاد کلانتری باعث می‌شود اوقات خوشی را تجربه کنم.


☆بیشتر سؤالات نشان می‌دهد که دوستان دنبال نسخه هستند، اما از منِ پزشک بپذیرید که نویسندگی سرماخوردگی نیست که با خوردن روزی سه قرص سرماخوردگی درمان شود. نویسندگی یک سندرم است و جز با نوشتن کنترل نخواهد شد.  هر چقدر هم خودتان را به در و دیوار بزنید، در نهایت باید بنشینید و بنویسید. تامام. یکی از دوستان هم سؤال عجیبی پرسید. می‌گفت من علائم نگارشی و نیم‌فاصله‌ها را یاد گرفته‌ام، اما بعد از مدتی دوباره یادم می‌رود رعایت کنم. جل‌الخالق، چطور چنین چیزی ممکن است؟ به نظر من، اگر آدم چیزی را عمیق بیاموزد، محال است آن را فراموش کند. شاید این فرد فقط حفظ می‌کند، کاری که در مدرسه می‌کردیم، و اسم این حفظ کردن یادگیری نیست. آموختن نیم‌فاصله و علائم نگارشی خیلی آسان است. کافی است چند کتاب و متن خوب بخوانیم، ناخودآگاه می‌آموزیم.


از نحوه‌ی یادگیری در مدرسه گفتم، یاد یکی دیگر از دوستان افتادم که دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی ادبیات فارسی است، اما هنوز نمی‌داند برای اشیا ضمیر اشاره‌ی «این» و «آن» به کار می‌رود نه «او». مثلاً نمی‌توانیم برای کتاب که بی‌جان است از «او» استفاده کنیم: «او را بگذارم کنار.» آخر در این دانشگاه‌ها چی یاد می‌دهند؟😑 امروز در وبینار یک اتفاق جالب هم افتاد. آقایی می‌خواست پرسشش را به‌صورت صوتی مطرح کند، اما بحث به درازا کشید. او ههم ناراحت شد که نتوانسته سؤالش را بپرسد و وبینار را ترک کرد. باورم نمی‌شد که کسی به این خاطر قهر کند. بفرمایید این هم از آقایان. حالا هی بگویدد خانم‌ها قهر می‌کنند.😉 برای این‌که متهم به جنسیت‌زدگی نشوم می‌گویم که قهر کردن را هم در خانم‌ها دیده‌ام و هم در آقایان و کلاً آن را کار ناپسندی می‌دانم.


کسی که قهر می‌کند معمولاً  برای به کرسی نشاندن حرفش یا گرفتن امتیاز از طرف مقابل از این حربه استفاده می‌کند. می‌خواهد حرف حرف خودش باشد. حتا اگر اشتباه کرده باشد، قهر می‌کند تا نازش را بکشند و حرفش را قبول کنند. البته از قدیم گفته‌اند: «نازکش داری ناز کن نداری لنگاتو دراز کن» این سخن حکیمانه به نقش طرف مقابل اشاره می‌کند؛ یعنی در برابر کسی که قهر می‌کند نباید تسلیم شد، وگرنه این رفتار تا ابد ادامه پیدا می‌کند. یک انسان بالغ و عاقل گفت‌وگو می‌کند نه قهر. اگر هم طرف مقابل ظرفیت گفت‌وگو ندارد، چه بهتر که رابطه‌مان را با او کم یا قطع کنیم.


☆امروز در کانال تلگرام کاغذ متن جالبی از احمد اخوت خواندم:

نوشتن یعنی زندگی با «دیگری»
گفت‌وگو با احمد اخوت، به مناسبت انتشار نویسندگان مشغول کارند
(شبنم کهن‌چی، اعتماد)


■شما چطور می‌نویسید؟
□من بیشترِ كارم ذهنی‌نويسی است. سال‌هاست تمرین كردم ذهنی بنویسم. بسیاری از قسمت‌هایی كه می‌خواهم بنویسم قبلاً در ذهن نوشته‌ام. كار جالبی است؛ مثلاً وقتی پیاده‌روی روزانه می‌كنید، می‌توانید ذهنی‌نويسی كنید، پیشینه‌نویسی كنید. بخشی از این مشكل كه قلم جلو نمی‌رود به این خاطر است كه پیشینه ننوشته‌اید. پیشینه بسیار مهم است و در هر نویسنده‌ای نیز متفاوت است. بعضی از افراد حتی از خواب‌هایشان نوشتن را شروع می‌کنند. گراهام گرین كتابی دارد به نام خاطرات خواب كه می‌توان سرچشمهٔ بسیاری از داستان‌هایش را در آن دید؛ یعنی نطفهٔ اولیهٔ داستان در خواب بوده. كار جالبی كه می‌كرده این بوده كه بالای سر رختخوابش دفترچه گذاشته بوده. شب‌ها از خواب بیدار می‌شده و هر چه می‌دیده را می‌نوشته. قصد چاپ این كتاب را هم نداشته، اما اواخر عمر آنها را به دخترش می‌سپارد و او هم گزیده‌ای را منتشر كرده است.


خیلی جالب است. خودم هم این ذهنی‌نویسی را تجربه کرده‌ام. برای من معمولاً زیر دوش یا قبل از خواب اتفاق می‌افتد. جرقه‌ای در ذهنم ایجاد می‌شود. به آن فکر می‌کنم، پر و بالش می‌دهم و درواقع نسخه‌ی اولیه‌اش را در ذهنم می‌نویسم. حتا شده قسمت‌هایی از پیش‌نویس ذهنی‌ام را پس و پیش کرده‌ام تا به فرم نهایی برسم. این کار را برای نوشتن طرح‌های داستان هم انجام می‌دهم. کمی که آن را پروردم، شروع به نوشتنش می‌کنم. تجربه‌ی شیرین و جالبی است؛ حتماً امتحانش کنید. اما یادتان باشد ذهنی‌نویسی جای نوشتن را نمی‌گیرد. فقط کمک می‌کند که راحت‌تر بنویسید.


☆راستی مقاله‌ی جدیدی نوشته‌ام و در آن از پنج راهکار برای پیشرفت در نویسندگی گفته‌ام. خوش‌حال می‌شوم روی لیمک زیر کلیک کنید و اگر ایده‌ای دارید در قسمت دیدگاه‌های سایت به اشتراک بگذارید:

🔗چگونه بهتر بنویسیم؟|۵راهکار برای پیشرفت در نویسندگی


پی‌نوشت: با نوشتن این متن احساس می‌کنم از هدررفت امروز جلوگیری کردم. این هم یکی دیگر از مزیت‌های نوشتن یادداشت روزانه است. آن را دست‌کم نگیرید.