☆دیشب موفق شدم نیم ساعت زودتر بخوابم و صبح هم نیم ساعت زودتر بیدار شدم. البته میتوانستم زودتر هم بخوابم، اما متأسفانه درگیر جنگ زرگری کانالهای تلگرامی شدم و وقتم را تلف کردم. نتیجهی این یک ساعت اضافه چهلوپنج دقیقه بیشتر نوشتن و هزار قدم بیشتر قدم زدن بود. دستاورد خوبی است؛ انگیزهای شد برای اینکه به این روند ادامه دهم.
☆امروز هم طرح یک داستان کوتاه را نوشتم. در نوشتن طرح و جرقه، بد نیستم اما هنوز نتوانستهام داستان کاملی بنویسم. شاید فردا وقت بگذارم و یکی از طرحها را به داستان تبدیل کنم. بگذار مزخرفترین داستان کوتاه جهان را بنویسم، باکی نیست. چیزی که تا الان فهمیدم، من داستانهای معمولی آدمهای معمولی را دوست ندارم. داستانهایی مرا به خود جذب میکند که ماجراهای عجیب و غریب در آن اتفاق میافتد و پایان غیرمنتظرهای هم دارد. اینگونه داستانها مرز واقعیت و خیال را درمینوردند و مرا وارد دنیاهای دیگری میکنند. خیلی دوست دارم داستان و رمان معمایی بنویسم، اما نمیدانم چطور باید این کار را انجام دهم. مثلاً اگر بتوانم یک کارآگاه مثل شرلوک هلمز خلق کنم، خیلی خوب میشود. البته که داستان من باید در فضایی غیر از ایران و شاید در یک دنیای خیالی اتفاق بیفتد، چون من هیچ اطلاعاتی دربارهی پلیس اینجا ندارم و این موضوع دست و بالم را میبندد. به هر حال، در اسرع وقت دربارهی نوشتن این نوع داستانها تحقیق خواهم کرد.
☆امروز پستی در اینستاگرام در قالب آنافورا منتشر کردم. گمان نمیکردم تا این حد موردتوجه قرار بگیرد، اما بازخوردها خیلی دلگرمکننده بود. شاید بخشی از تأثیرگذار بودن پستم، بهخاطر موضوع آن که مرگ بود باشد، اما بهنظرم دلیل اصلی خود قالب آنافورا است. آنافورا یعنی نوشتن جملههایی که با یک یا چند واژهی یکسان آغاز میشوند. تکراری که در آنافورا وجود دارد، موجب آهنگین شدن متن و درنتیجه تأثیرگذار بودن آن میشود. قدرت کرار را نباید دستکم گرفت. شاید خیلی از اوقات تکرار آزاردهنده باشد، اما برای اثرگذاری به آن نیازمندیم. محتاجیم به تکرار تا یاد بگیریم و به دیگران هم بیاموزیم. تکرار درست نهتنها لازم بلکه زیباست.
اگر میخواهید دربارهی آنافورا بیشتر بدانید، روی لینک زیر کلیک کنید:
برای دیدن پست اینستاگرام، انگشت مبارکتان را روی پیوند زیر قرار دهید:
دیدگاه خود را بنویسید