□ قرار بود دیروز نتیجهی مسابقهی داستانکنویسی معلوم شود، اما تا الان که خبری نشده. از انتظار کشیدن متنفرم، مخصوصاً وقتی نتیجه هم آن چیزی نباشد که در انتظارش بودم. به نظرم که انتخاب از میان آثار ارسالشده اصلاً سخت نیست، چون بیشترشان داستان نبودند. به هر حال به نظر داور یا داوران بستگی دارد. شاید به همین دلیل است که سعی میکنم در هیچ مسابقهای شرکت نکنم، چون داوری بیشتر براساس روابط صورت میگیرد نه ضوابط. امیدوارم دستکم این بار اشتباه کرده باشم.
□ هفتهی قبل مجوز فیپای کتاب جدیدم آمدف اما هنوز از مجوز ارشاد خبری نیست. خدا کند به خیر بگذرد و مشکی نباشد. این مدت خیلی اذیت شدم. پیامرسانی بین ناشر و صفحهآرا مرا به گوشت قربانی (همان قربونی خودمان) تبدیل کرده بود. واقعاً چاپ کتاب با اوضاع فعلی اصلاً کار جالبی نیست. شاید اگر یک مدیر برنامه داشتم که این کارها را انجام میداد، تا این حد اذیت نمیشدم. اما زهی خیال باطل. من کجا و داشتن یک مدیر برنامه کجا.
□ مقداری از کتاب جانهای بیمار، ذهنهای سالم را خواندم. چشمتان روز بد نبیند؛ ترجمهی کتاب واقعاً عجیب و غریب است. کلمات و اصطلاحاتی در آن به کار رفته که تصور نمیکنم هیچکس تا به حال آنها را شنیده باشد. مثلاً شما معنی کلمهی محاجه را میدانید؟ اصلاً تا حالا این کلمه به گوشتان خورده است؟ مترجم این واژه را به جای بحث و بگومگو به کار برده است. روایت کتاب جذاب است، اما برای خواندنش باید مدام به فرهنگ لغت مراجعه کنید. و یک اشکال خیلی بزرگتر نحوهی تایپ کتاب است. کلمات تنویندار بهصورت «نً» نوشته شدهاند. بهعنوان مثال: اصلانً. آخر این چه کاریست؟ رسمالخط جدید است؟ یا کلمات طوری تایپ شدهاند که نصف کلمه در یک صفحه و نیمهی دیگر آن در صفحهی بعد قرار گرفتهاند.
از اپلیکیشنهای کتابخوان انتظار میرود به نحوهی تایپ کتاب دقت کنند. آخر خوانندهی بدبخت چه گناهی کرده که باید با اعمال شاقه کتاب بخواند؟ ویراستاری هم که انگار از گردونهی کار ناشران حذف شده. یعنی یک نفر نیست که قبل از چاپ کتاب را بخواند و اشکالات واضح ویرایشی آن را برطرف کند؟
□ چند روز است که مرتب وقت میگذارم و کاریکلماتور مینویسم. خیلی از این کار لذت میبرم. تعریف از خودم نمیکنم، اما نسبت به قبل جملههای جالبتری مینویسم. میخواستم مجموعه کاریکلماتوری چاپ کنم، ولی با این وضع فکر نکنم بتوانم.
□ دیروز در گروه ویراستاران یک نفر پرسیده بود، کلمهی ارائه فارسی است یا عربی. کاری به این ندارم که چطور میشود یک نفر از مدرسه و دانشگاه در رشتهی ادبیات فارغالتحصیل شود، اما نداند که ارائه عربی است؛ چیزی که برایم عجیب است تنبل بودن اینگونه افراد است. با باز کردن یک فرهنگ لغت یا جستوجو در اینترنت، بهراحتی میتوانست پاسخ سؤالش را بیابد. بعد همین آدم کتابها را ویرایش میکند و نتیجه افتضاحی میشود که شاهدش هستیم.
دیدگاه خود را بنویسید