□ امروز اولین جلسه‌ی کارگاه تمرین نوشتن برگزار شد. از حرف‌های شرکت‌کنندگان، معلوم بود که آن‌ها هم مثل من این ساعت را بیشتر می‌پسندند. استاد از ما خواست که در هر روز هفته، یکی از تمرین‌ها را بازنویسی کنیم و در وبلاگ خود منتشر کنیم. فکر خوبی است. احتمالاً چند تا از نوشته‌هایم را همین جا به اشتراک می‌گذارم.


فضای کارگاه خیلی صمیمانه بود و نکات ارزش‌مندی مطرح شد، فقط امان از کامنت‌های بعضی‌ها. انگار اصلاً در کلاس حضور ندارند. به این نتیجه رسیده‌ام که بعضی‌ها گوش دارند، اما نمی‌شنوند. از شش تمرینی که انجام دادیم، تمرین کاریکلماتور و شعر را بیشتر پسندیدم. استاد کتاب یادمانده‌های یک مغز خسته از حمید شاد را معرفی کرد. کاریکلماتورهای جالب و خلاقانه‌ای داشت. در گوگل اسم کتاب را جست‌وجو کردم، اما چیزی پیدا نکردم. مشتاقم که این کتاب را بخوانم، اگر شما پیدایش کردید، به من هم بگویید.


معتقدم که کاریکلماتور کوچک‌تریم واحد خلاقیت است. وقتی بتوانی مفاهیم به‌ظاهر بی‌ربط را به هم ارتباط دهی و برخورد خلاقانه‌ای با واژه‌ها داشته باشی، متن‌های خلاقانه‌ و جالبی هم خواهی نوشت. اما مشکل اینجاست که خیلی‌ها تصور می‌کنند نوشتن کاریکلماتور آسان است و هر جمله‌‌ی کوتاهی کاریکلماتور است، درحالی‌که نوشتن کاریکلماتور نیاز به خلاقیت و تمرین زیاد دارد. باید نوع نگاهت را تغییر دهی، هزاران جمله بنویسی تا سرانجام تعدادی کاریکلماتور خوب از دل آن درآید. اما مهم‌ترین نکته این است که درک درستی از کاریکلماتور داشته باشی. برای رسیدن به این درک درست هم فقط یک راه وجود دارد: خواندن نمونه‌های خوب


اگر در اول راه هستید، خواندن کاریکلماتورهای پرویز شاپور را به شما پیشنهاد می‌کنم. خوش‌بختانه تمام آثار شاپور در کتاب «قلبم را با قلبت میزان می‌کنم» جمع‌آوری شده و در دسترس است. اگر هم دوست دارید بیشتر با کاریکلماتور آشنا شوید، می‌توانید مقاله‌ی مرا در سایت اصلی‌ام مطالعه کنید:

کاریکلماتور چیست؟


□ صحبت از نوشتن در وبلاگ شد. به نظر من همه‌چیز وبلاگ خوب است به غیر از این‌که امکان بلاک کردن افراد وجود ندارد. اگر می‌شد مثل شبکه‌های اجتماعی، دسترسی فضول‌باشی‌ها و آدم‌های رومخ را محدود کرد، عالی می‌شد.


□ کتاب جزیره‌ی شاتر را تمام کردم. فوق‌العاده بود. به‌زودی خلاصه‌ای از آن می‌نویسم. تا نیمه‌ی کتاب، توصیفات زیاد است و داستان هیجانی ندارد، اما بعد ریتم کتاب تند می‌شود، لحظه‌به‌لحظه به هیجان داستان افزوده می‌شود و با پایانی غافل‌گیرکننده، داستان به پایان می‌رسد.