امروز با شورش کوچولانگشتان
این انگشتان فسقلی پاهایم بهاندازهی یک لشکر من را عاصی کردهاند. از وقتی یادم میآید، مدام میخوردند به در و دیوار. حتا یک بار انگشت کوچک پای چپم چنان خورد به رادیاتور اتاقم که به گمانم شکست. پایم ورم کرده بود و بهشدت درد میکرد. آن زمان کارآموز پزشکی بودم، ولی نمیدانم چرا پایم را به هیچکس نشان ندادم. همانطور لنگلنگان به کارهایم میرسیدم تا بالاخره خودش خوب شد. حالا هم که هر دمپاییای میخرم به مذاق این کوچولانگشتان خوش نمیآید و شروع میکنند به قرمز شدن و سوزش. آنقدر دمپایی خریدهام که میتوان دمپاییفروشی باز کنم. این نازکی پوست هم مصیبتی است. یکی انگشت پایم را میزند، آن یکی رویهاش مشکل دارد و دیگری پاشنهام را میآزارد. دیگر نمیدانم چه کنم. واقعاً درست گفتهاند که پوست کلفت، موهبتی الهی است. من هم بیبهره از این نعمت. اگر راهحلی سراغ دارید، زیر همین پست برایم بنویسید. تا ابد دعاگویتان خواهم بود.
امروز با یک بیچشمورو
در کمال پررویی، در تلگرام برایم چند عکس فرستاد. من هم بدون باز کردن پیامش، بلاکش کردم. نمیدانم بعد از آن همه بیاحترامی و سوءاستفاده، چطور باز به خودش اجازهی پیام دادن میدهد. وقتی رابطهام را با کسی قطع میکنم، آن شخص را مُرده به حساب میآورم. چرندیات روانشناسانهمابانه هم مثل اینکه میگویند همهچیز با گفتوگو حل میشود، برایم اهمیتی ندارد. مثلاً گفتوگو با یک آدم خودشیفته که ذاتاً هیچکس را جز خودش نمیبیند، چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ اگر ارتباطم را با کسی گسستهام، یعنی بهقدری آزارم داده که جای برگشتی باقی نگذاشته است. حفظ آرامشم در اولویت قرار دارد. به بهانهی تنهایی، خودم و ارزشهایم را بر باد نمیدهم.
امروز با تخفیفی که تخفیف نبود
من به آثار «فریدا مک فادن» علاقهمندم و هر کتابی از او به بازاز بیاید، میخوانم. داشتم در کتابراه جستوجو میکردم که دیدم اثر تازهای از این نویسنده تحت عنوان «دروغ پنهان شوهر بیوهزن» چاپ شده است. نمونهی کتاب را دانلود و شروع به خواندن کردم، اما خیلی دوستش نداشتم. در این کتاب، لحن نویسنده تغییر کرده و داستان لحن طنزآمیز دارد که بهنظرم خیلی جالب از کار درنیامده است. با این حال، تصمیم گرفتم کتاب را بخرم. کد تخفیف پنجاهدرصدی را از کلاب کتابراه گرفتم و در بخش مربوطه وارد کردم، اما در کمال تعجب دیدم فقط سیدرصد از مبلغ کم شد. دوباره که بررسی کردم، متوجه شدم این کد فقط تا سقف پنجاه هزار تومان را پوشش میدهد. بیخیال شدم. بهنظرم آنقدری ارزش نداشت که بخواهم در این حد هزینه کنم. با خودم رگفتم صبر میکند تا این کتاب به «فیدیبو» بیاید. خوبی فیدیبو این است که میتوانی با امتیازهایت کد تخفیف هشتاد درصدی بگیری و خرید کتاب خیلی بهصرفه میشود.
امروز با هوشی جون
دیروز گفتم میخواهم برای عنوان «آدم تاریخانقضا گذشته» یادداشتی بنویسم. متنم را نوشتم. در قسمتی از متن، اشارههایی تاریخی داشتم، اما از صحتوسقم آن مطمئن نبودم. یادداشتم را برای هوشی جون فرستادم. او هم جستوجو کرد و با ذکر منابع، درستی نوشتهام را تأیید کرد. اگر خودم میخواستم این کار را بکنم، وقت زیادی باید صرف میکردم. شاید بهتر باشد به جای شاکی شدن و هراس از پیشرفت علم، کار با تکنولوژیهای جدید را بیاموزیم و در جهت بهبود و تسریع فعالیتهایمان از آنها بهرهمند شویم.
دیدگاه خود را بنویسید