بچه که بودم زیاد شکلات دوست نداشتم؛ شیرینی‌اش دلم را می‌زد. سال‌ها گذشت و شکلات تلخ به بازار آمد. شدم طرفدار سرسختش. شیرینی‌اش کم بود و تلخی ملایمش دل‌پذیر. همه‌کس تلخی‌اش را تاب نمی‌آوردند، اما اندک‌هایی عاشقش بودند. آدم‌ها هم همین‌طورند. تعدادی آن‌قدر خودشان را شیرین می‌کنند که دلت را می‌زنند. شیرینی زیاد نشانه‌ی دورنگی است؛ بیانگر ریاکاری. برخی استاد پنهان‌ نمودن تلخی‌هایشان هستند؛ می‌خواهند مورد تأیید همگان باشند. من اما دلم می‌خواهد از همان شکلات تلخ‌ها باشم؛ خود واقعی‌ام با تلخی‌هایم. عده‌ی کمی مرا بخواهند، اما طرفداری و وفاداری‌شان ابدی‌ باشد.