«من دیابت ندارم. فقط یه مقدار قندم بالاست.»
«خب این یعنی دیابت دیگه؛ دیابت نوع دو. خجالت نداره که.»
دیگری مثلاً در تأیید حرف من میگوید: «خجالت نداره. جذام یا ایدز نداری که خجالت بکشی.»
خیره نگاهشان میکنم. مگر ابتلا به بیماری، حالا هر بیماریای خجالت دارد؟ ما همه انسانیم، پس باید بپذیریم که ابتلا به بیماریهای مختلف هم بخشی از انسان بودن است. این شرمگین بودن ریشه در چند موضوع دارد. نخست آنکه ما میخواهیم تصویر کاملی از خود به دیگران ارائه دهیم تا احترام و توجه آنها را از دست ندهیم. پس بیماری را نوعی نقص میدانیم که این تصویر را خدشهدار میکند. اما چرا آنقدر برای برخی مهم است که دیگران دربارهشان چهطور میاندیشند؟ آیا بقیه اگر بفهمند تو دیابت داری، نگاهشان به تو تغییر میکند؟ آیا کمتر برایت احترام قائل میشوند؟ آیا پشتِسرت میگویند حتماً کار بدی کرده که به این بیماری مبتلا شده؟ آیا تو را به پرخوری، تنبلی و داشتن رژیم ناسالم متهم خواهند کرد؟ گیرم که این اتفاق بیفتد. چرا باید برایت مهم باشد؟ تا به حال از خودت پرسیدهای که برای خودت زندگی میکنی یا برای دیگران؟ اصلاً گور پدر آدمهایی که چنین طرزِتفکری دارند. بود و نبودشان چه تأثیری در زندگی تو دارد؟
دوم برخی هم بیماری را نوعی عذاب الهی میدانند و چون خود را آدم خوبی میدانند میافتند در دام انکار. با خود میگویند: «نه. این اتفاق برای من نمیافتد. من هیچ کار بدی نکردهام که حالا به این عقوبت گرفتار شوم.» اما باید بپذیریم که بیماری آدم خوب و بد سرش نمیشود. مجموعهای از عوامل دست به دست هم میدهند و بیماری را ایجاد میکنند. ارث، اضافهوزن، کمخوابی، استرس، به هم ریختن هورمونها و علتهای ناشناخته میتوانند باعث دیابت شوند. اینطور نیست که اگر کسی در تمام عمرش کار بدی انجام ندهد، از ابتلا به بیماریها مصون بماند.
و سوم افتادن در دام مقایسهی خود با دیگران: «من که خیلی کم میخورم، من که اصلاً شیرینی نمیخورم، فلانی رو ببین چهقدر میخوره، پس چرا اون هیچیش نمیشه. من که سنی ندارم، من که همیشه ورزش میکردم. من که وزنم زیاد نیست، چرا اون که چاقتر از منه دیابت نمیگیره. من من من...» متأسفانه یا خوشبختانه در پزشکی دو بهعلاوهی دو همیشه چهار نمیشود. هر بدنی خصوصیات منحصربهفردی دارد. این ویژگیها به ژنها، عوامل محیطی و شرایط روانی هر فرد بستگی دارد، پس هرگز نمیتوانید خودتان را با کسی مقایسه کنید. پس از اندیشیدن به عواملی که در کنترل ما نیست دست برداریم. در درجهی اول، بپذیریم که انسانیم و بیماری جزئی از زندگی ماست که هر چقدر هم آدم خوبی باشیم ممکن است اتفاق بیفتد. بهخاطر ابتلا به بیماری خجالتزده نباشیم و به حرفهای یاوهگویان اهمیتی ندهیم. پذیرای بیماری باشیم، خودمان را با کسی مقایسه نکنیم و در دام خودسرزنشی و خجالتزدگی نیفتیم. وقتی پذیرش را در خود تقویت کنیم، راحتتر میتوانیم در جهت بهبود گام برداریم و به سلامت خود کمک کنیم.
دیدگاه خود را بنویسید