هرچه بیشتر میگذرد، میبینم بسیاری از آدمها نمیتوانند افراد درونگرا درک کنند. تمام توصیهها و پیشنهادات مناسب برونگراهاست. درونگراها همیشه در اقلیت بودهاند و این برونگرایی است که توسط جامعه ستایش میشود. و اگر فردی بخواهد خارج از چهارچوب برونگراها رفتار کند، پذیرفته نمیشود. مثلاً همین تشکیل گروه. برای یک برونگرا میتواند به پیشرفتش کمک کند، اما شاید یک درونگرا بهکلی متوقف کند. در جمع بودن، به نفع درونگرا نیست، انرژیاش تحلیل میرود و خسته و بیحوصله میشود. درونگرا نیازی ندارد که یک عامل بیرونی او را به عمل وادارد. آنچه او را به حرکت ترغیب میکند، انرژی و توجهی است که از درون خود میگیرد. این نسخه پیچیدن برای همه را نمیپسندم. و این حرف که هرکس در گروه باشد سرعت پیشرفتش تسریع میشود. هزاران هزار از این گروهها تشکیل شده و بسیارشان هم بعد از مدتی از هم پاشیده. در نگر من، هر کس باید با توجه به خصوصیات اخلاقی و تیپ شخصیتیاش راه خود را بیابد. برای همه نمیتوان یک نسخه پیچید.
دیدگاه خود را بنویسید