این نخستین بار است که مریض دکتر «ویلی» روی تخت جراحی می‌میرد. اما او یک بیمار معمولی نیست. او کابوس شبانه‌ی دکتر است، کسی که سال‌هاست موجب رنج و خشم اوست. آیا دلیل پزشکی برای مرگ بیمار وجود دارد یا دکتر ویلی با دست‌های خودش و به‌خاطر انتقام او را کشته است؟ همکارانش چه فکری می‌کنند؟ دکتر ویلی در تمام سال‌های جراحی حتا یک بیمار را هم از دست نداده است. او سال‌ها به‌عنوان بت موفقیت در برابر چشمان پزشکان دیگر ایستاده بود. اما مسیر زندگی شغلی و عاطفی او همین جا تغییر می‌کند. او خودش هم مطمئن نیست که قاتل نباشد. ماجرا از آن‌جا پیچیده می‌شود که دادستان ایالتی به‌نحوی از موضوع باخبر می‌شود و همه‌ی تلاشش را می‌کند تا زندگی دکتر ویلی را نابود کند. اما چرا؟ چه ارتباطی بین این دو زن هست؟ آیا دادستان موفق می‌شود ثابت کند دکتر ویلی خودش بیمارش را به قتل رسانده؟ آیا او می‌داند که بیمار چه رابطه‌ای با دکتر داشته؟ آیا زندگی دکتر در حال نابودی است؟ و از همه مهم‌تر آیا زنی مثل او که جراح قابلی هم هست، می‌تواند قاتل باشد؟


«لزلی ولف» در رمان «جراح» ما را وارد دنیای ذهنی «دکتر ویلی» می‌کند. ترس‌ها، نگرانی‌ها و اندوهش را حس می‌کنیم و همراهش می‌شویم تا یکی‌یکی گره‌های ماجرا را باز کند. مشاهده‌ی کشمکش‌های درونی دکتر ویلی و همچنین دادستان مرموز همان چیزی است که خواننده را تا انتها با خود همراه می‌کند. نویسنده اتاق عمل و زندگی یک جراح قلب را به‌خوبی توصیف می‌کند و مشخص است که تحقیقات زیادی در این زمینه انجام داده است تا داستانش بر واقعیت امروز منطبق باشد،  نکته‌ای که در خیلی از داستان‌ها متأسفانه فراموش می‌شود و نویسنده دنیای دور از واقعیتی می‌سازد که با هیچ منطقی جور در نمی‌آید. پایان کتاب هم غافل‌گیرکننده است و همین امر بر جذابیت داستان می‌افزاید.


آن‌چه از این کتاب آموختم

این‌که سال‌ها با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنیم، لزوماً به شناختش منجر نمی‌شود. آدم‌ها رازهایی دارند که حتا با نزدیک‌ترین افراد زندگی‌شان در میان نمی‌گذارند.

بعضی افراد بازیگران ماهری هستند. ممکن است برای رسیدن به خواسته‌هایشان برای مدت طولانی نقش بازی کنند و آن‌چنان نقششان را ماهرانه ایفا کنند که هرگز به صداقتشان شک نکنیم.

وقتی کسی را دوست داریم، ممکن است نشانه‌های خیانتش را نادیده بگیریم و ناخودآگاه بکوشیم دلیلی برای رفتارهای مشکوکش بتراشیم. باید مراقب باشیم احساسات کورمان نکند.

و در آخر با خواندن این کتاب سه پرسش مهم در ذهنتان شکل می‌گیرد:

1. اگر کسی به عزیزان شما صدمه بزند و قانون به هر علتی نتواند عدالت را در مورد او اجرا کند، آیا حق دارید خودتان عدالت را اجرا کنید؟

2.  آیا اگر کسی باعث آزار نزدیکانتان شود، شما توانایی انتقام و صدمه زدن به او را دارید؟

3. و مهم‌تر از همه‌ی این‌ها: آیا همه‌ی ما تحت شرایط خاص می‌توانیم کسی را به قتل برسانیم؟


نسخه‌ی الکترونیکی کتاب را می‌توانید از کتابراه تهیه کنید.