نوشته بود: «آیا نوشته‌ی یک پزشک با من که تحصیلات معمولی دارم قابل قیاس است؟ من خودم را با حد و تراز خودم قیاس می‌کنم با همان چهار کلاس سوادم که عادلانه‌تر است. پرواضح است که آن‌ها که مدارج را طی کرده‌اند باید متنی گیراتر بنویسند که البته این شق‌القمری هم نیست.»

پُرواضح است که اتفاقن شما به‌طور کامل در دام مقایسه افتاده‌اید و بدتر از آن از تک‌تک کلمات شما بوی حسادت به مشام می‌رسد. چه کسی گفته که هر کس مدرک دانشگاهی بالاتری دارد، بهتر هم می‌نویسد؟ در دانشگاه، بخصوص در رشته‌ی پزشکی دو واحد ادبیات فارسی تدریس می‌شود که آن هم تکرار درس‌های دبیرستان است و چیزی به معلومات دانش‌جو اضافه نمی‌کند. صدها نفر از پزشکان را می‌شناسم که در نوشتن ناتوان هستند. افزون‌بر این، تعداد بیشتری از دانش‌آموختگان رشته‌ی «ادبیات فارسی» هم هستند که نمی‌توانند یک جمله بدون غلط بنویسند. دستِ‌کم در ایران رابطه‌ی مستقیمی بین تحصیلات فرد و توانایی‌اش در نگارش وجود ندارد. پس کسی که خوب می‌نویسد و دکترا دارد اتفاقن شق‌القمر کرده است. روزی چهارده ساعت مطالعه کرده تا توانسته بین یک میلیون نفر داوطلب رشته‌ی تجربی، رتبه‌ی بالا کسب کند و وارد رشته‌ی پزشکی شود. با ورود به دانشگاه، علاوه‌بر خواندن کتاب‌های قطور و حجیم رشته‌اش، با وجود کمبود وقت به مطالعه‌ی آثار ادبی پرداخته است. روزها و ماه‌ها برای «نوشتن» وقت صرف کرده و میلیون‌ها کلمه تایپ کرده است. در دوره‌های مختلف آموزشی شرکت کرده و تمرین‌های دشوار انجام داده است. در مقابل تمام آن‌هایی که سرزنشش کرده‌اند، سر خم نکرده و به تلاشش ادامه داده است.

چرا برخی از ما چنین هستیم و می‌خواهیم با بی‌ارزش کردن دیگران خودمان را تسکین دهیم؟ هرچقدر هم که خوب بنویسید باز هم افراد دیگری هستند که از شما بهتر می‌نویسند. به جای تحقیر کردن دیگران و ناچیز شمردن دستاوردشان، از تجربه‌هایشان در جهت بهبود کار خود بهره ببریم. تنها عاملی که باعث پیشرفت می‌شود مقایسه‌ی خود امروزمان با خود دیروزمان است.

برای مقایسه‌ی اثربخش همواره این پرسش‌ها را از خود بپرسیم:

آیا نسبت به دیروز پیشرفتی در نوشتن داشته‌ام؟

 آیا امروز بیشتر از دیروز نوشته‌ام؟

آیا زمان بیشتری به نوشتن اختصاص داده‌ام؟

آیا بیشتر از دیروز مطاله‌ی مؤثر داشته‌ام؟

 آیا کلمه‌ی جدیدی به دایره‌ی واژگانم افزوده‌ام؟

 آیا زمان بازنویسی می‌توانم کلمات بیشتری را حذف کنم و گامی به سمت موجزنویسی بردارم؟

آیا نثرم نسبت به دیروز پاکیزه‌تر شده است؟ آیا علامت‌های سجاوندی را درست به‌کار برده‌ام؟

و مهم‌ترین سؤال: آیا نوشتن برایم سخت‌تر شده است؟