کنار نوشتن مینشینی و به دلایل نوشتنت میاندیشی: تو چرا مینویسی؟
- تو مینویسی چون با نوشتن آرام میشوی.
- تو مینویسی تا اندیشیدن را بیاموزی.
- تو مینویسی چون میل به آفرینش داری.
- تو مینویسی تا در ذهنها ماندگار شوی.
- تو مینویسی چون با نوشتن خودت را بیشتر میشناسی.
- تو مینویسی تا اثری از خود به یادگار بگذاری.
- تو مینویسی چون نوشتن را دوست داری.
- تو مینویسی تا بهتر با آدمها ارتباط برقرار کنی.
- تو مینویسی چون تجربهی یک بار زیستن برایت کافی نیست.
- تو مینویسی تا برای بیان احساساتت راهی بیابی.
- تو مینویسی چون نوشتن بهترین راه ثبت تجربههاست.
- تو مینویسی تا بهتر بیاموزی.
- تو مینویسی چون با نوشتن خلاقییتت شکوفا میشود.
- تو مینویسی تا نوشتن مرهمی باشد بر اندوهت.
- تو مینویسی چون میخواهی یاریگر دیگران باشی.
- تو مینویسی تا تنهاییات را پر کنی.
- تو مینویسی چون نوشتن تو را زیبابین میکند.
- تو مینویسی تا لذتهای عمیق را تجربه کنی.
- تو مینویسی چون از روزمرگی بیزاری.
- تو مینویسی تا ذهنت را از آشفنگی نجات دهی.
- تو مینویسی چون میخواهی به رؤیاهایت برسی.
- تو مینویسی تا به زندگیات معنا ببخشی.
- تو مینویسی چون رشد و پیشرفتت در گرو نوشتن است.
- تو مینویسی تا صدایت را به گوش دنیا برسانی.
- تو مینویسی چون از مرگ فراری هستی.
- تو مینویسی تا متمایز باشی.
- تو مینویسی چون به آینده امیدواری.
- تو مینویسی تا آزادی را در آغوش بگیری.
تمام این دلایل تو را به نوشتن فرامیخواند، اما از تو نویسنده نمیسازد. اگر نویسنده باشی، نمیتوانی ننویسی.
دیدگاه خود را بنویسید