میخواهند تغییرت دهند آنگونه که میخواهند. میخواهند از تو آنِ دیگری بسازند؛ همانندی از خودشان. یکی که مانندشان بیندیشد، عمل کند و از دریچهی نگاه آنها به زندگی بنگرد. تابِ دیدن ناهمگونی را ندارند. طاقتشان طاق میشود از بودنِ متفاوتت؛ انگار که موجودیتشان مورد تهدید قرار گرفته باشد؛ یک دنیا وجود دارد و آن جهان آنهاست. همه باید شبیه آنچه میخواهند باشند؛ وگرنه انگِ هیولا بودن به تو میچسبانند و خود رخِ فرشته میگیرند. از درِ دوستی وارد میشوند، نقابِ خیرخواهی و نوعدوستی به چهره میزنند و قصدِ فریبت میکنند. اما تو هوشیار باش. تو یگانهای. هیچکس با کفشهای تو راه نرفته است، کسی دردهای تو را نَگریسته است و اثر احدی در جهان مانند تو نبوده و نخواهد بود. خودت باش و اجازه نده کسی عنان زندگیات را به دست بگیرد. از تو در تمام عالَم، فقط یکی وجود دارد و تنها خودِ تو هستی که میتوانی تعیینکنندهی طریقت زیستنت باشی. به یاوهگویان ریاکار توجه نکن. خودت باش. به تعداد آدمهای روی زمین راه و روش زیستن وجود دارد و به تعبیری دنیاهای متفاوت. اگر خالق میخواست همه مانند هم بیندیشند و بزیند، همگان را شبیه هم میآفرید. تفاوت رمز زیبایی و پویایی جهان است. زیستن در دنیایی که همه در آن شبیه هم باشند، چه لطفی دارد؟
دیدگاه خود را بنویسید