□ مقاله‌ی جدیدی منتشر کردم با عنوان چرا روزانه‌نویسی مهم‌تر از خاطره‌نویسی است؟ در این مقاله به چگونگی شکل گرفتن خاطرات دروغین و درنتیجه غیرقابل‌اعتماد بودن خاطرات پرداخته‌ام. بهترین راه برای حفظ خاطراتمان نوشتن یادداشت‌های روزانه است. اگر به موضوع علاقه‌مندید، روی لینک زیر کلیک کنید و مقاله‌ی جدیدم را بخوانید:

چرا روزانه‌نویسی مهم‌تر از خاطره‌نویسی است؟ | اهمیت نوشتن یادداشت روزانه


□ از دیروز مدام در حال نوشتن جمله‌های کوتاه با استفاده از واژه‌ی «اولین» هستم. استاد کانال مرا  مثال زد و گفت: «نمونه‌ای که خانم جاجرمی انجام داده رو ببینید با درک درست و صحیح از موضوع.» واقعاً چرا بعضی‌ها به آنچه خواسته شده دقت نمی‌کنند و فقط هر کاری که خودشان دوست دارند، انجام می‌دهند. به نظرم مشکل بسیاری از ما، نشنیدن است. خیلی‌ها یاد نگرفته‌اند چطور گوش کنند، یک گوششان در است و یک گوششان دروازه؛ حرف در گوششان نمی‌ماند.

جمله‌های زیادی نوشتم؛ چندتاییش هم به دلم نشست. اما هرچه جلوتر می‌روم، نوشتن جمله برایم سخت‌تر می‌شود. انگار که ایده‌هایم ته کشیده است. باید به دنبال ایده‌های تازه بگردم. شاید همان روش همیشگی یعنی ربط دادن کلمات بی‌ربط به هم کمک‌کننده باشد.

این جمله را هم دیروز استاد از کانال من هم‌رسانی کرد:

برای آدم‌برفی، اولین بهار به معنای آخرین بهار است.

اگر شما هم به کوتاه‌نویسی علاقه دارید، قندشکنتان را روشن کنید و وارد کانال جدیدم شوید:

🔗 KootahNevesht


□ یادداشت جدیدی نوشتم و در آن کتاب بی‌پایان را معرفی کردم. می‌خواهم این یادداشت را در اینستاگرام به اشتراک بگذارم. فعالیتم در اینستاگرام محدود شده به گذاشتن استوری و این اصلاً خوب نیست. حیف است که صفحه‌ای که با زحمت فراوان به اینجا رسیده، بی‌مخاطب و بی‌مصرف بماند.


□  اولین‌های امروز:

  1. از اولین برخورد دو نگاه، عشق زاده می‌شود.
  2. اولین باری که کتاب خواندم، سواد نوشتن نداشتم.
  3. اولین و مهم‌ترین استراتژی برای نوشتن، حفظ کمیت است.
  4. اگر حافظه نداشتیم، هر بار برایمان اولین بار بود.
  5. از آسمان زیاد شنیده بود، اما اولین باری که آن را درک کرد، زمانی بود که از قفس آزاد شد.
  6. اولین باری که نوشتم، فهمیدم من هم یک خالقم و قدرت آفرینش دارم.
  7. اولین دستاورد نوشتن برقراری صلح درونی‌ست.
  8.  برای اولین شعرم، واژه‌های پرکشش را کش رفتم.
  9. اولین روزنه‌ی امیدم را لابلای سطرهای یک کتاب قدیمی یافتم.
  10.  اولین باران بهاری گَردِ ملال را از در و دیوار دلم شست.
  11.  اولین بار که مهتاب را دیدم، به زیبایی‌اش غبطه خوردم.
  12. اولین شعاع آفتاب پنجره را از خواب بیدار کرد.
  13. اولین انتشار برای نویسنده همان‌قدر ترسناک است که اولین پرواز برای پرنده.
  14.  اولین نگاه از دل سرچشمه می‌گیرد، آخرین نگاه از عقل.
  15.  در اولین روز ورودم به دانشگاه، قصر آرزوهایم فرو ریخت.
  16.  اولین خاطره‌ای که به یاد می‌آورم مربوط به دوسالگی‌ام است؛ در پاسیوی کوچک خانه‌مان می‌نشستم و خمیربازی می‌کردم. بعد از این همه سال، هنوز خنکای دلپذیر سنگ‌های پاسیو را بر پوستم احساس می‌کنم.
  17.  پنجره‌ها اولین موجوداتی هستند که به استقبال بهار می‌روند.
  18. اولین مرتبه‌ای که صدای ضبط‌شده‌ام را شنیدم، دریافتم چقدر با خودم غریبه‌ام.
  19.  اولین لحظه‌‌ی زندگی همه‌ی ما با گریستن همراه است.
  20.  نوشتن اولین اعتیادی که برای سلامتی مفید است‌.