وقت آبدادن است به گلهای مصنوعی
وقت آشتی است با آدمبرفی
وقت آوازخواندن است زیر دریا
وقت بوییدن گلهای قالیست
وقت فشردن دست نسیم بهاریست
وقت گلدادن گلهای قوریست
وقت خندیدن ارواح ناآرام است
وقت آبیاری عاطفههاست
وقت خاکریختن بر سر غم است
وقت شورش برگها علیه پاییز است
وقت بهخاک سپردن ناآرامیهاست
وقت نوشتن با خط سکوت است
وقت طغیان واژههاست علیه کاغذ سپید
وقت سررفتن شعر است از انگشتان ترکخورده
وقت بوسیدن لحظههای از دست رفتهست
وقت ملاقات با آسمان ابری است
وقت شام خوردن با خاطرات شیرین است
وقت آبریختن است پشت سر وسواسها
وقت پاککردن پنجرههاست از غبار فراموشی
وقت روییدن گل عشق است در زمین بیحاصل دل
وقت همصدا شدن است با باد شرطه
وقت شرکت کردن است در کنسرت هزاردستان
وقت مشورت کردن است با ماهی گُلی
وقت پنهان شدن است از دست سایهها
وقت باریدن چشم است بر شورهزار فراموشی
وقت سرودن شعر است با واژههای یتیم
وقت آن است که برخیزیم.

دیدگاه خود را بنویسید